امروز بی تاب نوشتنم....عنان مرا گرفته...ذهنم را می کاود تا به خاطرات و آرزوهایم برسد....دلش شاد هرچه می خواهد بکند....تلخ کامیهایم را به رویم می آورد...چشمانم می جوشند...گناهانم را نشانم می دهد...خجل می شوم....آرزوهایم را ورق می زند....امیدی تازه می یابم...بر گذشته می نگرد...قلبم می لرزد......حسرت را نشانم می دهد....خنده ام می گیرد ....انگارقیامت شده !!!نهههههه...
صد در صد قیامت شده
|